هواپونوپونوچیست؟
خود موهبت بزرگی است که دکتر کاالهولن روانشناس مشهور اهل هاوایی آن را به بشریت هدیه داد.

 آن یک روش درمانی برای درمان مشکلات روحی و جسمی و حتی بر طرف شدن چالش های دهشتناک اجتماعی است.

” جوویتالی” که اهل ایالت اوهایو در آمریکا بود و نبوغ فراوانی در نویسندگی، موسیقی و مسائل معنوی داشته و هم چنین کتاب “راز” را نوشته بود، بر آن شد تا با دکتر هولن ارتباط بگیرد و با همکاری هم بتوانند از تحقیقات عملی، تجارب و مشاورههای مکرر دکتر هولن و نتایج کارهای انجام شده توسط او را ، در کتاب مهم خودش «محدودیت صفر» جمع آوری و با صالح دید دکتر هولن آن را منعکس کرده است.


 جالب است که بدانید به خاطر اثرگذار بودن این نوع پاکسازی، این کتاب بسیار مورد استقبال مردم جهان قرار گرفته و یکی از کتاب های پر فروش عصر حاضر است.

 دکتر کالاهولن به یک بیمارستان روانی که اکثر بیمارانش مجرم هم بودند، اعزام میشود.او بدون این که بیمارانش را از نزدیک ویزیت نماید، فقط با مطالعهی پرونده های آنان به روش پاکسازی، توانست به درمان کامل آنان بپردازد.

 او سپس مسؤلیت همه­ی کارهای خلاف آنان را به عهده میگیرد و با تمام وجود برای آن دیتاهای منفی و کارماهای حاصل از گناهان پاکسازی کرده و ازخدای مهربان، برای آنان طلب بخشش کامل مینماید.

 سپس بعد ا ز مدتی پاکسازی با این روش»هواپونوپونو« پزشکان و دیگر کادر بیمارستان باکمال تعجب کم کم شاهد درمان و بهبود همهی آن بیماران می شوند.

 تا آن جا که بیشتر آنان از بیمارستان مرخص شدند و به زندگی طبیعی خود بازگشتند. ازآن هنگام این پاکسازی در جهان بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

 جالب است که با این پاکسازی، مثبتهای وجودی افراد هیج تغییری نمیکند و تنها کارماهای آسیب زننده از کنه ذات انسان پاک می گردد.هرکسی با هر سطح آگاهی میتواند این پاکسازی را برای بهبود اوضاع واحوال خود، دیگران و حتی ذهن کل جامعه بشری انجام دهد.

 حال این سوال پیش می آید که مسؤلیت خودم مشخص هست باید به عهده بگیرم،اما مسؤلیت اعمال منفی بقیه راچرا به عهده بگیرم؟ جواب این سوال به این بستگی دارد که مرز من تا کجاست؟

 آیا من همین جسم خاکی هستم؟

 یا من به اندازه جهان هستی گسترده هستم؟

 مسلماً اگر من به وسعت کل عالم هستم، طبیعی است که با دیگر انسانها هم یکی هستم.

 وبا این تعریف همهی ما از درون یکی هستیم.

«بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش زیک گوهرند»

 

در این صورت پس سرنوشت من به سرنوشت کل انسان­ها گره خورده و نمیتوانم بی­تفاوت از کنار بقیه افراد عبور کنم.

 همة مسائلی که از وجود آن ها چندان خشنود نیستیم، برای شفا و درمان به ما بستگی دارند و با پاکسازی کوانتومی به روش پاکسازی هواپونوپونو از بین میروند.

 مسلماً هنگامی که من بدانم با این روش ساده و قابل اجرا توسط همگان، خواهم توانست هم در سرنوشت خودم و هم در سرنوشت دیگران نقش مفید و مؤثرتری ایفا کنم، بسیار پرانگیزه­تر و شادتر به این کار «پاکسازی» اقدام خواهم کرد.

 تفاوت گفته­های زرتشت با هواپونوپونو دکترهولن
زرتشت به سه اصل رشد دهنده ی انسان معتقد بود.

پندارنیک
گفتارنیک
رفتارنیک
اما دکتر هولن یک پله عقب تر رفته و میگوید: شما برای این که بتوانید این دستورات متعالی را اجرا نمایید، لازم است که از سموم حاصل از دیتاهای منفی درونی خودتان، رها و پاکیزه شده باشید؛ وگرنه یا اصلاً آن اعمال عالی را انجام نخواهید داد و یا خیلی سطحی به آن ها عمل خواهید کرد که طبیعتاً سودی نصیب شما نخواهد کرد.

 چگونه پاکسازی «کوانتومی­هواپونوپونو» انجام می شود؟

 این توبه بسیار آسان و با بیان فقط چهار جمله کوتاه اتفاق میافتد.

 به این طریق که این چهار جمله را پشت سر هم با خداوند نجوا می کنیم.

 متأسفم
 لطفاً منو ببخش
 متشکرم
 دوستت دارم

دراین چهار جمله ساده و بی تکلّف با خدای آمرزنده و مهربان راز و نیاز میکنیم و با احساسی کامالً مثبت میدانیم که خداوند عاشق ماست و حتماً ما را خواهد بخشید و بههمین جهت ما پیشاپیش بابت از بین رفتن کارماهای منفی اعمال یا گفتارمان از پروردگار خود، تشکر و سپاسگزاری میکنیم.

 در حقیقت هواپونوپونو فرآیندی است برای رهایی از انرژیهای منفی درونی که تبعات آن جسم و جان انسان ها را بیمار کرده به درماندگی، ناامیدی، افسردگی و حتی انواع نابسامانی­های اجتماعی را در زندگیشان ایجاد کرده است.

 گاهی کمبودهایی در بین اعضای خانواده و گاهی در اجتماع مثل ، ظلم و نابرابری، ناامنی، قتل ، دزدی، حتی آزار رساندن به انسان ها و حیوانات نیز از اثرات دهشت بار این دیتاهای منفی وجودی هرکدام از ما انسان ها می باشد که خوشبختانه با تکرار این نوع پاکسازی، می توانیم از شرِّ آن ها ایمن گشته و زندگی توأم با آرامش و عشق و شادی احساسات مثبت را، در بین مردم کشورمان ایجاد کنیم.

 مکانیسم توبه یا پاکسازی چگونه است؟
وقتی شروع به پاکسازی می کنیم، کارماهای منفی و ریشه دار ما، می سوزد.

 که این کارماها حد فاصل ذهن ما تا روح الهی را پر کرده و با وجود آن ها ما صدای روح الهی مان را نمی شنویم .

 حال آن که تا صدای روح الهی را نشنویم، به آن متصل نخواهیم شد .و این همان تله های ذهنی است که مانع رشد ما می شوند.


 نتیجه گیری
 هر چه قدر ما انسان ها زودتر شروع به شناخت خود و در نتیجه خودسازی کنیم ، سطح دریافت آگاهی های درونی ما بیشتر شده و زودتر به روح الهی خود متّ صل می شویم و آن گاه هر آنچه بخواهیم و طلب کنیم سریع محقق می شود.

 به مصداق “کن فیکون” بخواه تا محقق شود.

 عرفا معتقدند که”دل انسان جایگاه اسرار خداوندی است” و باید مدام آن را از زنگارهای آلودگی زدود، و صیقل داد و هم چون آینه ای که اگر زنگار بگیرد، نمی تواند هیچ نوری را در خود متجلّ ی سازد، دل آلوده ی انسان هم از تجلّی انوار الهی محروم می ماند.

 پس بسیار ضروری و الزم است ، که از آن مراقبت کرده، و به صورت مرتّب و روزانه به پاکسازی قلب و روح خود پرداخت تا با روح الهی درون خود ارتباط بهتری گرفته و به خواسته های مادی و معنوی خود دست یابیم.

 و در سایةاین ارتباط زیبا، انسان ها به خوشبختی واقعی که مملو از احساس رضایت کامل از داشته­ها و لذت کافی بردن از آن ها است، دست یابند. و البته بدانیم در این رهگذر هرآن چه نصیب ما می شود، باز لطف الهی بوده، نه این که این موهبت ها را خدای ناکرده از خود دانسته و گرفتار کبر و غرور گردیم و بار دیگر در چاه خودخواهی و نفسانیّات سقوط کنیم.

 داستان بسیار زیبا و آموزنده مولوی در مورد پادشاهی که می خواست، تا مسابقه ای بزرگ بین رومیان و چینیان برقرار کند تا ببیند سخن کدام یک حق است ؛ زیرا هر یک از این هنرمندان مدعی بود که کار هنری من جذاب تراز کار دیگری است. او گفت ببینم کدام یک از شما می توانید قصر من را مزین تر و زیباتر سازید.بیانگر این حقیقت که باید قلب را صیقل داد .

 این پادشاه، نقاشان مدعی و ماهر را از چین و روم دعوت کرد تا هرکدام از آن ها)یعنی نقاشان زبردست چینی و نقاشان ماهر رومی در دو اتاق از قصر که روبروی هم بود را تزیین و نقاشی خودشان را شروع کنند. سپس مدتی به آنان زمان داد و تجهیزات الزمه کارشان را در اختیار آنها گذاشت. چینی ها با رنگ های متنوعی که از شاه گرفتند، نقش ها و تصویر گری های بی نظیری آفریدند.

 رومی ها سنگ های اتاق را با زحمت زیاد صیقلی تر می کردند.در ظاهر کار آنان هیچ پیش نمی رفت .

 البته به دستور پادشاه پرده­ی ضخیمی بین دو اتاق زده شده بود؛ طوری که رقیبان و حتی پادشاه از چگونگی کار هم دیگر بی خبر بمانند تا روز موعود و مسابقه­ی بزرگ پادشاه فرا رسد.

 روز افتتاحیه پرده ها کنار رفت ، هر دو اتاق به زیباترین شکلی آراسته شده بود ،اول پرده چینی ها کنار زده شد .

 همه محو تماشای رنگ ها و نقاشی های دلفریب و زیبا شده بودند .

 تصاویر و نقش ها بی نظیر و چشم نواز بودند و شاه خیلی لذت برد.اما هنگامی که نوبت به اتاق رومیان رسید، چون پرده ها کنار افتاد، سنگ های زیبا چون آینه هایی صیقلی داده شده، همگان تصاویر خود را به همراه نقاشی های خوشرنگ و لعاب با رنگ های متنوع و بی همتا، و هم نقوش حیرت انگیز آن هنرمندان چینی و حتی عکس خود پادشاه را در اتاق رومیان، متجلی یافته ، دیدند.

 و این صحنه هوش از سر حضّار بربود. و این کار رومیان، شاه را متحیّر ساخت و بسیار برایش مسرّت بخش بود.

 و از این رو آنان مورد تقدیر و ستایش شاه قرار گرفته، و جایزه ی مسابقه را به خود اختصاص دادند.

 انسان هم تنها هنگامی که از درون خود را توسط پاکسازی مداوم صیقلی کند، می تواند خداگونه شود و نقش زیبای رخ یار را در خود نمایان کند.

چینیان و رومیان بحث آمدند    رومیان از بحث در مکث آمدند

چینیان گفتندیک خانه به ما     خاصه بسپارید و یک آن شما

بود دو خانه مقابه دربه در     یکی چینی ستد، رومی دگر

چینیان صد رنگ از شه خواستند      شه خزینه باز کردتا آن ستد

رومیان گفتند:نی لون و نه رنگ     خورآید کار را، جز دفع رنگ

در فرو بستند و صیقل میزدند      هم چو گردون ساده و صافی شدند

چینیان چون از عمل فارغ شدند       پی شادی ها، دهل ها می زدند

شه درآمد دید آنجا نقش ها      می ربود آن عقل را وقت لقا

بعد از آن آمد بسوی رومیان      پرده را برداشت، رومی از میان

عکس آن تصویر و آن کردارها       زد برین صافی شده دیوارها

هرچه آنجا دیداینجا به نمود     دیده را از «دیده خانه» می ربود

رومیان آن صوفیانند ای پدر      بی ز تکراروکتاب و بی هنر

لیک صیقل کرده اند آن سینه ها     پاک از آز و حرص وبخل و کینه ها

آن صفای آیینه ،لاشک دل است       کو نقوش بی عدد را قابل است

اهل صیقل رسته اند از بو و رنگ       هر دمی ببینند، خویی بی درنگ

نقش وقشر علم را بگذاشتند       رایت علم الیقین افراشتند

تا ابد هر نقش نو کاید بر او     می نماید بی قصوری ایزد را

عقل اینجا ساکت آمد ، یا مضل     آن که خود با اوست ،یا خود اوست دل

 جالب است توجه کنیم که قبل از دکتر کاال هولن، خدا که خود خالق و آفرینندة انسان هست و بیشتر از هر کسی او و خصوصیات ذاتیش را می شناسد، در قرآن کریم دستوراتی صادر کرده تا با عمل بدان رهنمودها انسان از هر نوع آلودگی و دیتاهای منفی و به تَبَع آن از کارماهای زیان بار اعمال زشت و گناه دور بماند.و چون او می داند که انسان گاهی در معرض وسوسه های نفسانی مرتکب گناه می شود، ندا داده که هرگز از درگاه من ناامید نشو که من عاشقانه تو را ای بشر آفریده ام و عاشقانه منتظر تو هستم تا به سمت من آمده و با من نجوا و درد دل کنی و در آن صورت تو”هر آنچه بخواهی را تقدیمت کنم؛ تو از من راضی باشی و من از تو راضی باشم.

مقام «راضیه مرضیّه»
 حال اگر با همه این روشنگری ها باز هم گول خورد و به گناه و کارمای ناشی از آن مبتال شده، راه بازگشت و توبه را به سمت او باز کرده و می گوید: برگرد که من عاشقانه منتظر بازگشت تو هستم تا اثرات گناهت را پاک کنم.

بازآ بازآ هرآن که هستی بازآ       گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ

این درگه ما درگه نومیدی نیست        صد بار اگر توبه شکستی بازا

 بالاخره این که توبه یکی از مهمترین عوامل تکفیر آثار گناهان و زشتی های اعمال و افکار انسان است و با توبه انسان به سمت اصل خود بر می گردد.

 قرآن کریم می فرماید:” بزرگترین گناه، ناامیدی از درگاه خداوند رحمن و غفور است.”

 توبه و پاکسازی در قرآن چگونه مطرح شده؟
 البته در مورد توبه در قرآن 90آیه آمده وخدای «غفّار» می فرماید که،چون کژی ها و گناهان که قلب انسان را آلوده کرده و ایجاد قساوت قلب می کند.و خدای رحمان و رحیم هزار و اندی سال قبل فرموده که مرتکب گناهان و ناراستی ها نشوید و اگر مرتکب شدید راه توبه و بازگشت برایتان باز است تا قبل از آگاهی از مرگتان توبة شما پذیرفته می گردد.


 در قرآنش انسان ها را به آن بشارت داده که ای انسان و حتی مژده داده که هرگاه کسی مرتکب گناهی شد، چنان چه ازعمل زشت خود قلباً پشیمان شده و در جبران و انجام ندادن مجدد آن عمل زشت دقت نماید.

 این که باید گناهکار قلباً و از ته قلبش از گناهش پشیمان ما باشد وگرنه مصداق این شعر خواهد

بود توبه برلب سبحه بردست دل پر از شوق گناه      معصیت را خنده میآید ز استغفار ما

 در توبه و بازگشت حقیقی انسان نیز دو بازگشت وجود دارد:یکی برگشت افراد به سمت خدا و یکی بازگشت خدا به سوی انسان. که توفیق توبه را برای او مهیا کرده است.

 خدای رحمان نه تنها با چنین توبه، گناه زشت بشر را کامال آمرزیده، بلکه گناه او را تبدیل به کار خیر و حسنه می کند و می فرماید: من نه تنها بندة توبه کار خود را می بخشم، بلکه کار زشت او را به کار خیر و حسنه تبدیل می کنم. که این کار خداوند، نهایت لطف، عشق و مهربانی او است به بندگان خطاکارش.

نرگس معصومی، کارشناس فلسفه و الهیات آموزش و پرورش تهران

اشتراک گذاری

عرفان مسائلی

نویسنده

دیدگاه کاربران

    نظری ثبت نشده است . اولین نظر را ثبت کنید

ثبت دیدگاه

در حال پاسخ به @ هستید لغو

وبلاگ مشابه